دیروز بعد از مدتها شاید چند سال و بعد کلی کلنجار بالاخره این حس وسوسه پیروز شد و یه پاکت سیگار مارلبرو گرفتم و وقتی که داشتم وکیومشو باز میکردم یه لحظه چشمم به اون جمله معروف Smoking Kills روش افتاد و داشتم پشیمون می شدم ولی تو دلم گفتم چیزی که منو نکشه قطعا قویترم میکنه و وقتی اولین نخ رو کشیدم متوجه شدم که چقد واقعا سیگار میتونه مواقعی که ذهن و مغزت درگیر و مشوشه آرامش بخش باشه یجورایی مثه حس آرامشی که الکل بت القا میکنه و این باور رو برات به یقیین تبدیل میکنه که همه چی عالیه و هیچ چیزی بد نیس و هیچوقت خطوط قرمزت توسط هیچکس رد نشده.
البته هیچوقت خود سیگار برام لذت بخش نبوده هیچوقت با طعم تلخش تو دهان ارتباط برقرار نکردم ولی بعضی وقتها واقعا همون چیزیه که نیاز داری همون کاریه که حس میکنی باید انجامش بدی.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها